آسمانی پدر و مادرآسمانی پدر و مادر، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

آسمانی

سرمستی من

1392/11/7 13:38
نویسنده : baran
239 بازدید
اشتراک گذاری

تمام گوشه گوشه های دلم پر است از حرفایی که نه می توان زد و نه نوشت،

چون  تو برایم قابل وصف نیستی.

7ماه و15روز از باهم بودنمان گذشت،بگو یک عمر،تو جزئی از وجودم بودی ،هستی و من

نگهبان آرامش لحظه لحظه هایت(عزیزکم تو باور داشته باش).

مادر شدن برایم حسی تازه بود که برای باورش به درگاه خدا پناهنده شدم،

همان خدایی که خود را هر لحظه در پناهش می بینم ولی این بار پناهندگیم مادرانه بود.

اگر جایی رنجیدم،خسته شدم،دلگیر شدم ،دلتنگ شدم،زخم برداشتم

یاحتی شکستم سعی کردم ساده تر از کنارش بگذرم تا هم تو بیاموزی

وهم من مادری کرده باشم،این توصیف من از سکوتم بود،سکوتی که

همه پای رضایت می گذاشتند ومی گذارند ،گاهی برای من

نشانه خفگی پشت یک بغض بود.....

حرکاتت آنچنان سر مستم می کند که با هیچ مستی قابل قیاس نیست،

بگذار بگویند ...ولی برای من این حرکات یعنی زندگی،یعنی نفس کشدن با نفس هایت.



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

الــــــــيما
24 دی 92 13:26
نوش جان نفس كشيدن با نفس هايش......
baran
پاسخ
ممنون دوست گلم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آسمانی می باشد