آسمانی پدر و مادرآسمانی پدر و مادر، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

آسمانی

نفس های به شماره افتاده

1392/11/28 11:14
نویسنده : baran
235 بازدید
اشتراک گذاری

عاقبت در یک شب از شب های خوب

کودک من پا به دنیا می نهد

آن زمان بر من خدای مهربان

نام شور انگیز مادر می نهد

بینمش روزی که طفلم همچو گل

در میان بسترش خوابیده است

بوی او چون عطر پیک یاس ها

در مشام جان من پیچیده است

پیکرش را می فشارم در برم

گویمش چشمان خود را باز کن

همچو عشق پاک من جاوید باش

در کنارم زندگی آغاز کن


عزیزکم صدای نفس های به شماره افتاده ام را می شنوی؟؟

این صدای نفس های زنی است که قرار است چیزی از وجودش دور شود

و به زندگی اش،به دنیایش،به آخرتش،به عشقش،به سرنوشتش و....

گره بخورد ؛تا بشود مادر(انشاا...).

فرشته بهشتی ام می شود برای منی که قرار است مادر تان باشم دعایی کنی

دعا کنی که چیزی جز بندگی وانسانیت،مهربانی وگذشت،بخشندگی وپاکدامنی

،بر صفحه سپید روحتان حک نکنم،این را از طرف من از خدا بخواه،به خدایم بگو مادرم

دل خود را به هزاران شیوه آزموده ولی هیچ چیز جز یاد خدا آرامش نکرده.

می خواهم همانطور که روز اولی که بر روی صفحه مانیتوری وجود شکل گرفته ات

را دیدم که تو را نه ،بلکه تنها خدا را دیدم و قدرتش را ،برایم همیشه همان طور بمانی

ویادآور بزرگی وحضور خدا در لحظه لحظه های زندگیم باشی،پس این را برایم بخواه.

چشمان بی قرار پدرت واقعا دیدنی شده،چیزی که تا به حال در او تجربه نکرده بودم

باید باشی واز نزدیک درکش کنی،پدر دوست داشتنی داری می دانم با این جمله من

آشنایی داری ،چون در این 9ماه برایت مرتبا مرورش کردم،پس همیشه قدرش را بدان.

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آسمانی می باشد