مروری بر لطف خداوند
من انتظار تو را می کِشم،تو مرا از انتظار می کُشی،لعنت بر هر چه فتحه و کسره و ضمه.
حالا که کم کم داریم به روزهای آخر نفس های مشترکمان ،به قدم زدن های پابه پایمان،به
احساسات مشترکمان ،به رازو نیازمان،به شادی واندوه هم زمانمان و....میرسیم ،کمی دلگیرم.
تمام حالاتت برایم دلنشین بود و هست،طریقه خوابیدنت،هماهنگی ات،سکسکه ات،تکان خوردنت،
واکنش های فرشته گونه ات،یخ در بهشت بودنت،قلنبه شدنتفشارهای گاه و بی گاهت،
همپای لحظه های سخت من شدنت،حساسیت های جالبت که از پدرت به یادگار گرفتی،
هماهنگی با من در خوابیدن،وای که چه لحظه های قشنگی را با هم گذراندیم و به شرط بقا
خواهیم گذراند.
تمام اینها را که مرور می کنم فقط یک=جلوی آن می توانم قرار دهم و آن هم لطف و عنایت
خداوند است که شامل حال ما شد.
خدایی که برای نه ماه لذت بردن محض هم ثوابی چون بهشت قرار داده،
برای نه ماه زندگی توام با عشق وعده بخشش گناهان را داده،با چنین خدایی مگر می شود
جز با بندگی معامله دیگری کرد،برای چنین خدایی باید عاشقانه بمیرم چون او عشقش را
به شدت ابراز کرده،کاش هیچ گاه فراموش نکنم.
فرشته بهشتی ام برای تعالی مان دعا کن.